دبی مور:

آن کس که با شیفتگی به شفا و معجزه می اندیشد

بی شک برایش رخ می دهد.

گفتیم قصه ی آدم، قصه ی وجود همه ی ماست و شیطان در همه حال با ماست و ما شیطانی را که نمی شناسیم لعن می کنیم و راحت از کنار او می گذریم، در حالی که باید شیطان درون خودمان را لعن کنیم، یعنی باید صفات و رذایل خودمان را لعن کنیم و با یک لعن کردن شیطان صفات شیطانی از ما کنار نمی رود، ما وقتی می توانیم بر شیطان درونمان غالب شویم که بتوانیم بر نفسمان غالب آییم. شیطان با موجودی قلب تو کار دارد نه با تو، دزد وقتی به مغازه دستبرد می زند، با موجودی مغازه کار دارد نه با صاحب مغازه. ابلیس با قلب و دل ما کار دارد؛ با کسی کار دارد که قلبش به امام وصل است. کسی که بی قید و بند است و یله و رها زندگی می کند، شیطان با او کاری ندارد.

ادامه دارد.. ان شاءالله

‍ ‍ دم_گرم_شیطان_۶

#قصه_داستان_نیست درخت منهیه که آدم از آن خورد و از بهشت اسماء دور شد، آن درختی نیست که در تصورات ماست. نزدیک شدن به درخت منهیه، نزدیک شدن به خواسته ها و میل هایی است که ما داریم. پس آن درخت مختص آدم و حوا نبوده و ذریه ی آدم هم از آن درخت منع شدند و خدا ما را از آن درخت منهیه، نهی فرموده و ما به هر اندازه که به جاذبه های عالم دنیا رو بیاوریم از بهشت اسماء دور خواهیم ماند.  اصل قصه یک روایت واقعه ای است که جاری و ضبط شده و قرآن کتاب داستان نیست که فقط آن را بخوانی و از کنار آن بگذری، قصه های قرآن واقعیاتی جاری از وجود انسان هستند که ثبت و ضبط شده و هرگز پاک نمی شوند و همواره با او هستند. ادامه دارد ان شاءالله

گفتیم بعد از رانده شدن شیطان، خداوند حوا را خلق کرد تا مونس آدم باشد. آدم و حوا در بهشت اسماء ساکن شدند و  قرار بود که به درخت منهیه نزدیک نشوند.
با نقش آفرینی شیطان اولین عصیان آدم  آغاز شد نه ابلیس، چون ابلیس قبلا هبوط کرده بود و اینجا آدم و حوا با شیطان به زمین آمدند، شیطانی که مشخصه ای نداشت جز همراهی با آدم. بر خلاف ابلیس که موجودی عینی بود و در کنار ملائکه بود.
 اینجا شیطان برای اولین بار به صحنه آمد و آدم و حوا را فریب داد تا به درخت منهیه نزدیک شدند و این گونه شد که آدم و حوا از بهشت به زمین هبوط کردند و به همراه شیطان به زمین آمدند. حال درخت منهیه چگونه درختی است و آیا آن درخت فقط در بهشت بود و فقط آدم و حوا منع شدند که به آن نزدیک نشوند یا ذریه ی آدم هم از آن منع شدند؟
ادامه دارد.. ان شاءالله

سجده_ملائکه

 بعد از خلقت آدم، فرشتگان همه به آدم سجده کردند؛ اما ابلیس سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد..  سجده کردن ملائکه به چه نحو بوده؟ و سجده کردن یعنی چه؟ یکی از معانی سجده، یاری رساندن و اطاعت کردن است، گاهی شما که یکی را زیاد دوست دارید، می گویید فلانی آنقدر مهربان است که من او را می پرستم و هر چه بگوید را انجام می دهم و در همه حال او را یاری می کنم..

 در سجده کردن فرشتگان هم به این معنی بود که ما آدم را در همه حال یاری می کنیم تا بتواند راه بندگی را برود و زودتر به خدا برسد؛ اما شیطان ابا کرد و سجده نکرد؛ یعنی گفت من هرگز آدم را یاری نمی کنم.. ادامه دارد ان شاءالله

منتظرتان هستم.

https://t.me/tabshaitany/15

شاید تجربه کرده باشید، اگر سگی گرسنه رو به شما آورد و همراهتان نان یا گوشت باشد، آیا به گفتن چخ رد می‌شود؟! چوب هم بلند کنی فایده ندارد او گرسنه است و چشمش به غذا است. چوبش هم بزنند فایده ندارد و دست بردار نیست. اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، با آن شامه‌ی قوی که دارد چون می‌فهمد چیزی نداری تا گفتی چخ فوراً می‌رود. دل شما نیز مورد نظر شیطان است، نگاهی به دل می‌کند، اگر آذوقه‌ی او مانند حب مال و زر و زیور و شهرت و مقام و حسادت و بخل و ... در آن باشد می‌بیند به‌به! چه جای خوبی برای او است، همانجا متمرکز می‌شود. حال اگر با این طعمه ی شیطان به نماز بایستی و «اعوذُ بالله مِن الشّیطانِ الرَّجیم» هم بگویی، او به این چخ‌ها رد نمی‌شود، چون این دشمن خیلی سرسخت است تا وقتی طعمه ی شیطان را با خود حمل می کنی، دنبال توست اما اگر طعمه‌اش را دور کنی، آنگاه می‌بیند وسیله‌ی ماندن ندارد و با یک استعاذه فرار می‌کند.

میلاد امام جواد علیه السلام مبارک

گفتیم خداوند از روح خود در انسان دمید و تمام اسمائش را به امانت به او تعلیم داده و دنیا شد محل آزمون ما و قرار شد تک تک ما بیایم در روی زمین و در شرایط تزاحم و تضاد دنیا آنچه از خدا به امانت گرفته ایم را پس بدهیم.

ما دو بعدی هستیم و هم باید به جسم برسیم و هم به روح اگر نیازهای جسم را رها کنی و فقط به خواسته های روحانی خود بپردازی، جسم که مرکب روح است نابود می شود و نمی توانی رشد روحانی کنی و اگر روح را رها کنی و فقط به نیازهای جسم توجه کنی، جسم خودبخود رو به حیوانیت برده و سعادت فردای تو به خطر می افتد.. پس هم بخور و نیازهای جسمت را بر طرف کن و هم به حلال و حرام خوردن جسمت توجه کن و نورانی بخور تا افکارت نورانی شود و بتوانی در مسیر زندگی ات نقشه های شیطان و چاله هایی که برایت کنده را ببینی تا به سلامت به مقصد اصلی خود برسی.

ادامه دارد ان شاءالله منتظرتان هست

شیطان_ناشناخته

معلم_گناه

خدا ناقوس عالم را نواخت: "آی اهالی بهشت! این معجون زمین و آسمان را می بینید؟

آدم است؛ خلیفه ی من، کرنش کنید بر او" فرشتگان یک به یک به سجده افتادند:

" ما در خدمت توایم، ادم" اما ابلیس ساز مخالف زد و بنای مخالفت نهاد.

خدا معلم اسماء بود به آدم و ابلیس شد معلم گناه و آمد به زمین تا همه را به ساز خود برقصاند..

در رگ هایشان جاری شد تا دلشان را هوایی دنیا کند، در فکر و جسم و مالشان دست برد تا راه نور را گم کنند..

شد نیمه ی تاریک انسان که اگر این تاریکی با تشعشع آفتاب رحمانی کنار نرود تمامی انسان را به تباهی می کشاند.

او آمد و این شد داستان وسوسه ی ابلیس تا وقت معلوم.

گفتیم خداوند از روح خود در انسان دمید و تمام اسمائش را به امانت به او تعلیم داده و

دنیا شد محل آزمون ما و قرار شد تک تک ما بیاید در روی زمین و

در شرایط تزاحم و تضاد دنیا آنچه از خدا به امانت گرفته ایم را پس بدهیم.

حال این امانت الهی چیست و چگونه باید آن را پس داد؟

ادامه دارد.. ان شاءالله

منتظرتان هستم در کانال حکمت  @kelamazam

مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

صحبت کردن غیر ضروری با نامحرم،

انسان را گرفتار بلا و قلبش را به انحراف و مریضی می کشاند.

تفسیر نورالثقلین. ج 5. ص 532